شما هم لابد در روزنامه ها خوانده ايد كه خصوصي كردن بيمارستان ها در ايران همگام با ديگر واگذاري ها شدت گرفته است. استدلال مدافعان اين برنامه هاي واگذاري در همه جاي جهان عين هم است و دليل اش هم روشن است و ابهامي ندارد. نكته جالب اين كه در همه اين كشورها، مدافعان اين سياست ها با انكار منبع واحد- سیاست های نئولیبرالی صندوق بين المللي پول- ادعا مي كنند كه خودشان با بررسي هاي موردي و كاربردي به اين نتيجه رسيده اند. به سخن ديگر، ادعايشان اين است كه اين سياست دست پخت خودشان است. براي نمونه به روزنامه شرق، 22 اردبيهشت 1383 مراجعه كنيد تا بخوانيد كه آقاي عادلي رئيس سابق بانك مركزي و سفیر فعلی ایران در لندن، چگونه همان حرفهائي را مي زند كه مدتي پيش تر ژنرال مشرف در پاكستان زده بود. يعني اجراي اين سياست ها به فرموده نيست و به صندوق بين المللي و بانك جهاني ربطي ندارد. شماري از الكي خوش های پسامدرن كه به غير از ادعا هاي خنده دار، همه چيزهاي ديگرشان عهد دقيانوسي است، مدعي اند كه نه سازمان تجارت جهاني براي كسي دعوت نامه مي فرستد و نه اين كه صندوق بين المللي پول، براي اغلب كشورهاي پيراموني سياست اقتصادي تعيين مي كند. توافقي صورت مي گيرد تا پس از اجراي سياست هائي كه كشورهاي پيشرفته را به رونق و رفاه رسانيده، كشورهاي پيراموني هم مثل اين كشورها به رونق و رفاه برسند و صندوق بين المللي پول هم براي رضاي خدا، به اين جوامع كمك مي كند. اين گونه دهن كجي كردن به تاريخ، به واقع قباحت دارد. در تمام طول و عرض تاريخ بگرديد و فقط يك كشور را نشان بدهيد كه با در پيش گرفتن سياست هاي نئولیبرالی به جائي رسيده باشد؟
و اما نه فقط منشاء اين سياست ها در همه جا يكي است بلكه پي آمدهايش هم يك سان است. به واقع تفاوت نمي كند كه در كجاي زمين شما اين سياست ها را پياده مي كنيد. اكثريت مردم زندگي شان بد تر مي شود. نكته قابل ذكر اين كه كودكان و زنان بازندگان اصلي اين برنامه ها هستند.
وقتي در اندونزي اين كار را كردند، طولي نكشيد كه شماره كودكاني كه با كمبود ويتامين آ
و اما نه فقط منشاء اين سياست ها در همه جا يكي است بلكه پي آمدهايش هم يك سان است. به واقع تفاوت نمي كند كه در كجاي زمين شما اين سياست ها را پياده مي كنيد. اكثريت مردم زندگي شان بد تر مي شود. نكته قابل ذكر اين كه كودكان و زنان بازندگان اصلي اين برنامه ها هستند.
وقتي در اندونزي اين كار را كردند، طولي نكشيد كه شماره كودكاني كه با كمبود ويتامين آ
روبرو هستند دو برابر شد. كم خوني ناشي ازكمبود آهن كه در 1985 فقط 50 درصد كودكان را در برمي گرفت، پس از بحران
مالي وكاستن از هزينه هاي بهداشتي دولت به 64 درصد افزايش يافت. من در باره طبابت هيچ اطلاعي ندارم ولي دوستان طبيب من مي گويند كه اين نوع كم خوني نه فقط سيستم دفاعي بدن را ضعيف مي كند بلكه بر توسعه و رشد مغز اين كودكان هم اثرات ناگواري دارد.
در پاكستان هم با تبليغات مشابه از ژانويه 2002 با ادعاي تدارك خدمات بهداشتي با كيفيت بالا و هزينه معقول و به ويژه وعده تدارك امكانات ويژه براي قشرهاي آسيب پذير جامعه، همين سياست را به اجرا درآوردند.
اولين پي آمد اجرای این سیاست ها اين بود كه براي نمونه در ايالت پنجاب همه خدمات بهداشتي كه مجاني بود، پولكي شد. براي آزمايش خون كه مجاني بود، پس از در پیش گرفتن این سیاست ها بايد 50 تا 60 روپيه پرداخت. قبل از واگذاري ها، بيماران 2 روپيه هزينه نام نويسي مي پرداختند پس از آن 10 و گاه 20 روپيه از آنها گرفته مي شود. به نظر عجيب و حتي اندكي احمقانه مي آيد ولي استدلال نئوليبرال هاي فاضل ما اين است كه وقتي محصولي قيمت اش نازل باشد، مصرف اش به طور نامعقولي زياد مي شود. وقتي اين محصول يا خدمت به بهاي معقول ارايه مي شود، مصرف اش هم عقلائي مي گردد. منظورم افسانه بافي هاي شيرين نئوليبرال ها در باره «شفافيت قيمت» هاست. فعلا به اين كار ندارم كه وقتي اين حضرات از شفاف كردن قيمت سخن مي گويند، هميشه منظورشان افزودن بر آن است ولي چرا سرراست حرف نمي زنند نمي دانم.
به نظر استدلال محكمي مي آيد ولي اگر بخواهم اين استدلال را به بخش خدمات بهداشتي كليت بدهيم، نتيجه اين مي شود كه وقتي اين خدمات مجاني باشد، مردم بيشتر مريض مي شوند و لابد وقتي همه خدمات پولكي بشود، مردم مي كوشند تا مريض نشوند. به سخن دیگر، ادعای مدافعان براین منطق وارونه استوار است که ظهور عامل قیمت، نقش بازدارندگی دارد و دیگر کسی از خدمات مجانی، «سوء استفاده» نمی کند! شمارا نمي دانم. من مي گويم اگر اين حرف تان درست است، براي مراجعه به دكتر يا به بيمارستان، مجازات اعدام بگذاريد بهتر است. آن وقت، كي جرئت دارد مريض شود؟
اگر منظور اين دوستان از «سوء استفاده » از خدمات بيمارستاني، عمل و رفتاركساني باشد كه خيال مي كنند مريض اند، خوب اين جماعت، اگر چه جسم شان ممکن است سالم باشد ولي روان شان نياز به مرمت دارد و اين جماعت، مريض اند. نئوليبرال ها فاضل طوري سخن مي گويند كه انگار در بيمارستان هاي دولتي حلوا تقسيم مي كنند؟
از بيماري كه بگذريم مي رسيم به زايمان كه هر چه باشد یک بيماري نيست و مورد «سوءاستفاده» هم قرار نمي گيرد. قبل از واگذاري ها نه فقط زايمان مجاني بود بلكه بيمارستان براي زائوها غذا، تخت خواب، روپوش و خدمات كلينكي تهيه مي كرد. ولي الان زايمان معمولي، 2000 تا 2500روپيه هزينه دارد وهزينه سزارين هم 5000 روپيه است. وقتي نوزادي متولد مي شود براي صدور شناسنامه هم 100 روپيه مي گيرند. تهيه غذا و دارو هم به عهده بيماران است.
البته اگر اين ارقام را به دلار يا يورو تبديل كنيد، مبلغ زيادي نمي شود. براي نمونه هزينه سزارين حدودا 85 دلار در مي آيد. ولي بايد اين ارقام را در محدوده كشوري در نظر گرفت كه براساس گزارش بانك جهاني در 2001 بيش از 119 ميليون نفز از جمعيت 141 ميليوني اش درآمد روزانه شان كمتر از 2 دلار بود. نتيجه البته اين مي شود كه شماره هر روز افزون تري به خدمات بهداشتي دسترسي نخواهند داشت. شماره زناني كه براي زايمان به بيمارستان نمي روند هم بيشتر مي شود. آيا حتما بايد طبيب بود تا فهميد كه با اجراي اين سياست ها، بر سر جامعه چه مي آيد؟
استدلال ديگر مدافعان اين واگذاري ها اين است كه خدمات بهداشتي مجاني از سوي كساني كه توانائي پرداخت دارند مورد سوء استفاده قرار مي گيرد و اين فشار نامعقولي بر وضعيت مالي دولت است.
اين استدلال به ظاهر منطقي را نمي توان جدي گرفت. اولا كيفيت خدمات بهداشتي در بيمارستان هاي دولتي در اين كشورها به حدي پائين است كه هركس كه توانائي پرداخت داشته باشد ويا حتي بتواند با وام ستاني و قرض از عهده مخارج بیمارستان های خصوصي بر آيد، به بيمارستان هاي دولتي نمي رود. حرف مرا قبول نكنيد. به وضعيت در ايران بنگريد. از طرف ديگر، به فرض كه اين گونه نباشد، چه اشكالي دارد كه خدمات بهداشتي به خاطر اهميت انساني و اقتصادي اش هم چنان براي همگان مجاني باشد ولي دولت با استفاده از نظام مالياتي خويش از ثروتمندان ماليات بيشتري بگيرد تا اين فشار نامعقول به وضعيت مالي اش وارد نيايد. اگر قرار است که خدمات بهداشتی برای کسانی که توانائی پرداخت ندارند مجانی باشد که به گمان من، به نفع جامعه است که این چنین باشد، در آن صورت روشن است که ثروتمندان باید برای تامین مالی این خدمات مالیات بیشتری بپردازند. ولی وقتي قرار باشد هركسي كه به اين خدمات بهداشتي محتاج مي شود، مستقل از توانائي مالي خويش، هزينه اش را بپردازد، اين شيوه تامين مالي یعنی اجبار به پرداخت هزینه مستقل از توانائی پرداخت، بدون ترديد به نفع ثروتمندان است كه در يك نظام ديگر و درصورت معاف بودن بخشی از جمعیت كه توانائي مالي ندارند، بايد ماليات بيشتري بپردازند.
البته مي دانم كه دوستان نئوليبرال ما از «هدفمند كردن» اين نوع هزينه ها هم سخن مي گويند. ادعاي شان بر اين است كه براي بيماران فقير امكانات ويژه اي وجود خواهد داشت و براي آنها اين خدمات، مي تواند هم چنان مچاني باشد.
اين جا نيز اين نكته گفتني است كه يك جامعه سالم و يا آن چه كه اين سالها در باره اش زياد حرف شنيده بوديم، يك جامعه مدني را نمي توان با تشويق گدائي و با گدايان ساخت. اثبات آسيب پذيري و نداري در جوامع پيراموني مردم را مجبور مي كند تا مثل گدايان عمل كنند. يعني كار به جائي مي رسد كه در عمل، كرامت انساني بايد قرباني شود.
و اما در كنار همه اين پي آمدهاي غير انساني و پرهزينه، به اعتقاد من خطرناك ترين پي آمد اين و اگذاري ها و خصوصي كردن ها بر خلاف ادعاهاي واهي نئوليبرال ها گسترش و تعميق فساد و به خصوص فساد مالي در جامعه است. اگر باديگران صادق نيستيد حداقل با خودتان صادق باشيد. وقتي كودك تان مريض مي شود و شما مي بينيد كه حقوق و درآمدماهيانه تان براي پرداخت هزينه هاي بيمارستان كفايت نمي كند. وقتي مشاهده مي كنيد كه شهريه مدارس انتفاعي و غير انتفاعي كه تنها شانس فرزندان شما براي آموزش است از حقوق ماهيانه تان بيشتر است، آن وقت چه مي كنيد؟
آيا مي شود بدون فساد مالي اين هزينه ها را پرداخت؟
از دو حال خارج نيست
يا شماره روزافزوني از مردم از دسترسي به اين خدمات محروم مي شوند.
يا فساد مالي همه گيرمي شود.
بفرمائيد، خانم ها! آقايان! انتخاب كنيد: فساد یا مرگ؟
توضيح نويسنده:
در پاكستان هم با تبليغات مشابه از ژانويه 2002 با ادعاي تدارك خدمات بهداشتي با كيفيت بالا و هزينه معقول و به ويژه وعده تدارك امكانات ويژه براي قشرهاي آسيب پذير جامعه، همين سياست را به اجرا درآوردند.
اولين پي آمد اجرای این سیاست ها اين بود كه براي نمونه در ايالت پنجاب همه خدمات بهداشتي كه مجاني بود، پولكي شد. براي آزمايش خون كه مجاني بود، پس از در پیش گرفتن این سیاست ها بايد 50 تا 60 روپيه پرداخت. قبل از واگذاري ها، بيماران 2 روپيه هزينه نام نويسي مي پرداختند پس از آن 10 و گاه 20 روپيه از آنها گرفته مي شود. به نظر عجيب و حتي اندكي احمقانه مي آيد ولي استدلال نئوليبرال هاي فاضل ما اين است كه وقتي محصولي قيمت اش نازل باشد، مصرف اش به طور نامعقولي زياد مي شود. وقتي اين محصول يا خدمت به بهاي معقول ارايه مي شود، مصرف اش هم عقلائي مي گردد. منظورم افسانه بافي هاي شيرين نئوليبرال ها در باره «شفافيت قيمت» هاست. فعلا به اين كار ندارم كه وقتي اين حضرات از شفاف كردن قيمت سخن مي گويند، هميشه منظورشان افزودن بر آن است ولي چرا سرراست حرف نمي زنند نمي دانم.
به نظر استدلال محكمي مي آيد ولي اگر بخواهم اين استدلال را به بخش خدمات بهداشتي كليت بدهيم، نتيجه اين مي شود كه وقتي اين خدمات مجاني باشد، مردم بيشتر مريض مي شوند و لابد وقتي همه خدمات پولكي بشود، مردم مي كوشند تا مريض نشوند. به سخن دیگر، ادعای مدافعان براین منطق وارونه استوار است که ظهور عامل قیمت، نقش بازدارندگی دارد و دیگر کسی از خدمات مجانی، «سوء استفاده» نمی کند! شمارا نمي دانم. من مي گويم اگر اين حرف تان درست است، براي مراجعه به دكتر يا به بيمارستان، مجازات اعدام بگذاريد بهتر است. آن وقت، كي جرئت دارد مريض شود؟
اگر منظور اين دوستان از «سوء استفاده » از خدمات بيمارستاني، عمل و رفتاركساني باشد كه خيال مي كنند مريض اند، خوب اين جماعت، اگر چه جسم شان ممکن است سالم باشد ولي روان شان نياز به مرمت دارد و اين جماعت، مريض اند. نئوليبرال ها فاضل طوري سخن مي گويند كه انگار در بيمارستان هاي دولتي حلوا تقسيم مي كنند؟
از بيماري كه بگذريم مي رسيم به زايمان كه هر چه باشد یک بيماري نيست و مورد «سوءاستفاده» هم قرار نمي گيرد. قبل از واگذاري ها نه فقط زايمان مجاني بود بلكه بيمارستان براي زائوها غذا، تخت خواب، روپوش و خدمات كلينكي تهيه مي كرد. ولي الان زايمان معمولي، 2000 تا 2500روپيه هزينه دارد وهزينه سزارين هم 5000 روپيه است. وقتي نوزادي متولد مي شود براي صدور شناسنامه هم 100 روپيه مي گيرند. تهيه غذا و دارو هم به عهده بيماران است.
البته اگر اين ارقام را به دلار يا يورو تبديل كنيد، مبلغ زيادي نمي شود. براي نمونه هزينه سزارين حدودا 85 دلار در مي آيد. ولي بايد اين ارقام را در محدوده كشوري در نظر گرفت كه براساس گزارش بانك جهاني در 2001 بيش از 119 ميليون نفز از جمعيت 141 ميليوني اش درآمد روزانه شان كمتر از 2 دلار بود. نتيجه البته اين مي شود كه شماره هر روز افزون تري به خدمات بهداشتي دسترسي نخواهند داشت. شماره زناني كه براي زايمان به بيمارستان نمي روند هم بيشتر مي شود. آيا حتما بايد طبيب بود تا فهميد كه با اجراي اين سياست ها، بر سر جامعه چه مي آيد؟
استدلال ديگر مدافعان اين واگذاري ها اين است كه خدمات بهداشتي مجاني از سوي كساني كه توانائي پرداخت دارند مورد سوء استفاده قرار مي گيرد و اين فشار نامعقولي بر وضعيت مالي دولت است.
اين استدلال به ظاهر منطقي را نمي توان جدي گرفت. اولا كيفيت خدمات بهداشتي در بيمارستان هاي دولتي در اين كشورها به حدي پائين است كه هركس كه توانائي پرداخت داشته باشد ويا حتي بتواند با وام ستاني و قرض از عهده مخارج بیمارستان های خصوصي بر آيد، به بيمارستان هاي دولتي نمي رود. حرف مرا قبول نكنيد. به وضعيت در ايران بنگريد. از طرف ديگر، به فرض كه اين گونه نباشد، چه اشكالي دارد كه خدمات بهداشتي به خاطر اهميت انساني و اقتصادي اش هم چنان براي همگان مجاني باشد ولي دولت با استفاده از نظام مالياتي خويش از ثروتمندان ماليات بيشتري بگيرد تا اين فشار نامعقول به وضعيت مالي اش وارد نيايد. اگر قرار است که خدمات بهداشتی برای کسانی که توانائی پرداخت ندارند مجانی باشد که به گمان من، به نفع جامعه است که این چنین باشد، در آن صورت روشن است که ثروتمندان باید برای تامین مالی این خدمات مالیات بیشتری بپردازند. ولی وقتي قرار باشد هركسي كه به اين خدمات بهداشتي محتاج مي شود، مستقل از توانائي مالي خويش، هزينه اش را بپردازد، اين شيوه تامين مالي یعنی اجبار به پرداخت هزینه مستقل از توانائی پرداخت، بدون ترديد به نفع ثروتمندان است كه در يك نظام ديگر و درصورت معاف بودن بخشی از جمعیت كه توانائي مالي ندارند، بايد ماليات بيشتري بپردازند.
البته مي دانم كه دوستان نئوليبرال ما از «هدفمند كردن» اين نوع هزينه ها هم سخن مي گويند. ادعاي شان بر اين است كه براي بيماران فقير امكانات ويژه اي وجود خواهد داشت و براي آنها اين خدمات، مي تواند هم چنان مچاني باشد.
اين جا نيز اين نكته گفتني است كه يك جامعه سالم و يا آن چه كه اين سالها در باره اش زياد حرف شنيده بوديم، يك جامعه مدني را نمي توان با تشويق گدائي و با گدايان ساخت. اثبات آسيب پذيري و نداري در جوامع پيراموني مردم را مجبور مي كند تا مثل گدايان عمل كنند. يعني كار به جائي مي رسد كه در عمل، كرامت انساني بايد قرباني شود.
و اما در كنار همه اين پي آمدهاي غير انساني و پرهزينه، به اعتقاد من خطرناك ترين پي آمد اين و اگذاري ها و خصوصي كردن ها بر خلاف ادعاهاي واهي نئوليبرال ها گسترش و تعميق فساد و به خصوص فساد مالي در جامعه است. اگر باديگران صادق نيستيد حداقل با خودتان صادق باشيد. وقتي كودك تان مريض مي شود و شما مي بينيد كه حقوق و درآمدماهيانه تان براي پرداخت هزينه هاي بيمارستان كفايت نمي كند. وقتي مشاهده مي كنيد كه شهريه مدارس انتفاعي و غير انتفاعي كه تنها شانس فرزندان شما براي آموزش است از حقوق ماهيانه تان بيشتر است، آن وقت چه مي كنيد؟
آيا مي شود بدون فساد مالي اين هزينه ها را پرداخت؟
از دو حال خارج نيست
يا شماره روزافزوني از مردم از دسترسي به اين خدمات محروم مي شوند.
يا فساد مالي همه گيرمي شود.
بفرمائيد، خانم ها! آقايان! انتخاب كنيد: فساد یا مرگ؟
توضيح نويسنده:
فصلی از کتاب«نئولیبرالیسم» به این قلم که نمی دانم تا کی باید در انبار ناشری در تهران خاک بخورد.
آمارهاي مربوط به پاكستان را از مقاله حميرا اقتدار : خصوصي سازي خدمات بهداشتي در پاكستان در سايت http://www.zmag.org/ گرفته ام. آمارهاي مربوط به اندونزي هم از اين سايت آمده است. http://www.caa.org.au/oxfam
آمارهاي مربوط به پاكستان را از مقاله حميرا اقتدار : خصوصي سازي خدمات بهداشتي در پاكستان در سايت http://www.zmag.org/ گرفته ام. آمارهاي مربوط به اندونزي هم از اين سايت آمده است. http://www.caa.org.au/oxfam
0 نظر:
ارسال یک نظر